فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Serpentine

ˈsɜːrpəntiːn ˈsɜːpəntaɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more serpentine
  • صفت عالی:

    most serpentine

معنی

noun adjective
(معدن) سنگ مار، شکل مارپیچ، مارمانند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد serpentine

  1. adjective winding; sly
    Synonyms:
    twisting curved indirect circuitous meandering convoluted sinuous coiling twisting and turning mazу anfractuous meandrous snakelike snaky supple clever cunning artful crafty shrewd wily foxy cagey subtle slick slinky

ارجاع به لغت serpentine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «serpentine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/serpentine

لغات نزدیک serpentine

پیشنهاد بهبود معانی