صفت تفضیلی:
subtlerصفت عالی:
subtlestظریف، ملایم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The perfume had a subtle scent that lingered in the air.
عطر بوی ملایمی داشت که در هوا پخش میشد.
a subtle device
یک ابزار ظریف
نکتهدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She gave a subtle nod of approval to his suggestion.
او با تکان سر نکتهداری، پیشنهاد او را موافقت کرد.
He noticed a subtle shift in her tone during their conversation.
او متوجه تغییر نکتهداری در لحن او در طول مکالمهی آنها شد.
حیلهآمیز، حیلهگرانه، ترفندآمیز، فریبآمیز، ماهرانه، هوشمندانه، زیرکانه
subtle diplomacy
دیپلماسی ترفندآمیز
subtle distinctions
تشخیصهای هوشمندانه
subtle reasoning
استدلال زیرکانه
a subtle scheme
نقشهای حیلهآمیز
نامحسوس، نامفهوم، مبهم، ناملموس، نامتراکم
a subtle hint
اشارهی مبهم
a subtle gas
گاز نامتراکم
با مهارت، هوشمند، زیرک، استاد
a subtle thinker
یک متفکر زیرک
The artist's subtle brush strokes brought the painting to life.
ضربههای با مهارت قلمموی هنرمند به نقاشی جان بخشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «subtle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/subtle