فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Mental

ˈmentl ˈmentl

صفت تفضیلی:

more mental

صفت عالی:

most mental

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2

وابسته به مغز و عقل، عقلانی، خردی، ذهنی، فکری، هوشی، دماغی، روحی، (روان‌شناسی) روانی، (عامیانه) دیوانه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a mental image

تصویر ذهنی

mental experiments

تجربیات ذهنی، آزمایش‌های ذهنی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

mental aids

کمک‌های ذهنی

mental powers

استعدادهای دماغی

mental calculation

حساب‌کردن در ذهن (به جای روی کاغذ)، محاسبه‌ی ذهنی

mental health

تندرستی روانی، بهداشت روانی

a mental hospital

بیمارستان روانی

a mental patient

بیمار روانی

His mental state worries me.

وضع روانی او مرا دلواپس می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mental

  1. adjective concerning the mind
    Synonyms:
    intellectual thinking rational reasoning brainy imaginative thoughtful deep inner spiritual subjective psychological cerebral immaterial heavy unreal mysterious psychic ideological subconscious telepathic clairvoyant psychical phrenic intellective subliminal
    Antonyms:
    physical body
  1. adjective insane
    Synonyms:
    mad mentally ill unstable unbalanced deranged disturbed nuts lunatic psychotic maniac nutsy loco mindless psychiatric fruity non compos mentis
    Antonyms:
    sane balanced

Collocations

mental capacity

ظرفیت ذهنی، گنجایش ذهنی (توانایی فرد در درک، تحلیل و ارزیابی اطلاعات برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه و منطقی)

لغات هم‌خانواده mental

  • adjective
    mental

ارجاع به لغت mental

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mental» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mental

لغات نزدیک mental

پیشنهاد بهبود معانی