فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Phrenic

ˈfrenɪk ˈfrenɪk

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پزشکی کالبدشناسی وابسته به دیافراگم، دیافراگمی، میان‌بندی، فرنیک

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The phrenic nerve plays a crucial role in breathing.

عصب میان‌بندی نقش مهمی در تنفس ایفا می‌کند.

Injury to the phrenic area can lead to respiratory difficulties.

آسیب به ناحیه‌ی دیافراگمی می‌تواند به مشکلات تنفسی منجر شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد phrenic

  1. adjective of or relating to the diaphragm

ارجاع به لغت phrenic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «phrenic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/phrenic

لغات نزدیک phrenic

پیشنهاد بهبود معانی