شکل جمع:
spiritualsصفت تفضیلی:
more spiritualصفت عالی:
most spiritualروحانی، معنوی، روحی، غیرمادی، مذهبی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We seek the physical as well as the spiritual well-being of our students.
ما در پی صحت جسمی و روحی دانشآموزان خویش هستیم.
one of the spiritual heirs of S'adi and Hafez
یکی از وارثان معنوی سعدی و حافظ
the spiritual home of exiled Persians
منزلگاه معنوی ایرانیان در قربت
The Pope is a spiritual leader.
پاپ یک رهبر روحانی است.
She calls a priest a "spiritual father"
او به کشیش میگوید: «پدر روحانی»
a spiritual man
یک مرد پارسا
Aghdas wanted to become pure and spiritual.
اقدس میخواست پاک و مقدس شود.
spiritual songs
سرودهای مذهبی
Islam's spiritual foundations
شالودههای مذهبی اسلام
Six members came, three spiritual and three lay.
شش نفر از اعضا آمدند: سه کشیش و سه فرد عادی.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spiritual» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spiritual