آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Sacred

    ˈseɪkrɪd ˈseɪkrɪd

    صفت تفضیلی:

    more sacred

    صفت عالی:

    most sacred

    معنی sacred | جمله با sacred

    adjective C1

    مقدس، روحانی، متبرک، الهی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    Pilgrims travel from afar to visit this sacred site.

    زائران از راه دور برای زیارت این مکان مقدس می‌آیند.

    Sacred relics were displayed in the temple.

    اشیای متبرک در معبد به نمایش گذاشته شده بودند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a sacred place

    مکان مقدس

    sacred old age

    سالخوردگی احترام‌برانگیز

    adjective C1

    مذهبی، دینی، روحانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Sacred music often creates a peaceful atmosphere.

    موسیقی روحانی اغلب فضایی آرامش‌بخش ایجاد می‌کند.

    He studies sacred texts from different religions.

    او متون دینی از ادیان مختلف را مطالعه می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    sacred vestments

    جامه‌ی روحانی

    sacred history

    تاریخ مذهبی

    a sacred song

    یک سرود دینی

    adjective C2

    مقدس، دست‌نخورده، غیرقابل تغییر

    He treated his grandfather’s chair as something sacred.

    او با صندلی پدربزرگش مثل چیزی مقدس رفتار می‌کرد.

    To him, Sunday dinners with family are sacred and never missed.

    برای او، شام‌های یکشنبه با خانواده غیرقابل تغییر است و همیشه باید انجام شود.

    adjective

    وقف‌شده، اختصاص‌داده‌شده

    All donations are sacred to the cause of animal protection.

    تمامی کمک‌های مالی وقف حمایت از حیوانات است.

    Her time in the morning is sacred to meditation and self-reflection.

    زمان صبحگاهی‌اش به مدیتیشن و تفکر درونی اختصاص داده شده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a tree sacred to Jupiter

    درختی که وقف زاوش شده

    a fund sacred to charity

    پولی که به امور خیریه تخصیص یافته است

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sacred

    1. adjective holy, blessed
      Synonyms:
      blessed religious spiritual divine pure godly saintly pious hallowed revered sanctified consecrated venerable solemn angelic cherished numinous sacramental enshrined unprofane
      Antonyms:
      irreligious ungodly unholy profane lay unsacred
    1. adjective protected
      Synonyms:
      secure guarded shielded defended immune invulnerable inviolate untouchable dedicated sacrosanct
      Antonyms:
      unprotected vulnerable open

    Collocations

    a sacred duty

    وظیفه‌ی وجدانی، ‌وظیفه‌ی مقدس

    سوال‌های رایج sacred

    صفت تفضیلی sacred چی میشه؟

    صفت تفضیلی sacred در زبان انگلیسی more sacred است.

    صفت عالی sacred چی میشه؟

    صفت عالی sacred در زبان انگلیسی most sacred است.

    ارجاع به لغت sacred

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sacred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sacred

    لغات نزدیک sacred

    • - sacramento
    • - sacrarium
    • - sacred
    • - sacred cow
    • - sacredness
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    motivator move forward move house multitude playfulness playlist plight pls poesy poignant permission perplexity persecution personal personally پنبه مرفه شست هل دادن آپدیت امضا املا ارتقا انشا انشعاب منشعب گله گزار گله‌گزاری شماره گذاری کردن علامت‌گذار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.