Unholy

ʌnˈhoʊli ʌnˈhəʊli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
نامقدس، کفرآمیز، سنگدل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unholy

  1. adjective sacrilegious
    Synonyms: base, blameful, corrupt, culpable, depraved, dishonest, evil, godless, guilty, heinous, immoral, impious, iniquitous, irreligious, irreverent, irreverential, profane, sinful, ungodly, unhallowed, unsanctified, vile, wicked
    Antonyms: godly, holy, pious, religious
  2. adjective outrageous
    Synonyms: appalling, awful, barbarous, dreadful, horrendous, shocking, uncivilized, unearthly, ungodly, unnatural, unreasonable
    Antonyms: reasonable, sensible

ارجاع به لغت unholy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unholy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unholy

لغات نزدیک unholy

پیشنهاد بهبود معانی