Blameful

American: ˈbleɪmfəl British: ˈbleɪmfʊl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
سزاوار سرزنش، شایان توبیخ، مقصر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blameful

  1. adjective Deserving blame
    Synonyms: blameworthy, blamable, censurable, culpable, guilty, reprehensible, blameable

ارجاع به لغت blameful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blameful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blameful

لغات نزدیک blameful

پیشنهاد بهبود معانی