آخرین به‌روزرسانی:
Reprehensible
ˌreprɪˈhensəbl
ˌreprɪˈhensəbl
معنی و نمونه‌جمله
adjective
سزاوار سرزنش، سرزنش‌کردنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Taking advantage of his simplicity is morally reprehensible.
سوء استفاده از سادگی او از نظر اخلاقی نکوهیده است.
مترادف و متضاد reprehensible
-
adjective very bad; shamefulSynonyms:bad guilty wicked wrong culpable remiss objectionable disgraceful unworthy censurable blameworthy condemnable discreditable blamable errant erring sinful demeritorious ignoble opprobrious unholy amissAntonyms:good kind respectable creditable
ارجاع به لغت reprehensible
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «reprehensible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reprehensible
لغات نزدیک reprehensible
- - repr
- - reprehend
- - reprehensible
- - reprehension
- - reprehensive