امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sinful

ˈsɪnfl ˈsɪnfl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more sinful
  • صفت عالی:

    most sinful

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
عاصی، گناهکار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Murder is a very sinful act.
- قتل عمد عمل بسیار گناه‌آلودی است.
- The sinful shall go to hell.
- گناهکاران به جهنم خواهند رفت.
- In a dry country, it is sinful to waste water.
- حرام کردن آب در کشوری خشک گناه است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sinful

  1. adjective immoral, criminal
    Synonyms:
    amiss bad base blamable blameful blameworthy censurable corrupt culpable damnable demeritorious depraved disgraceful erring evil guilty iniquitous irreligious low morally wrong reprehensible reprobate shameful ungodly unholy unregenerate unrighteous vicious vile wicked wrong
    Antonyms:
    honest moral righteous upright

ارجاع به لغت sinful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sinful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sinful

لغات نزدیک sinful

پیشنهاد بهبود معانی