فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Blameworthy

ˈbleɪmˌwɜrːði ˈbleɪmˌwɜːði

معنی و نمونه‌جمله

adjective

مقصر، مجرم، گناهکار، سزاوار سرزنش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He is not at all blameworthy.

او اصلاً تقصیر کار نیست.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blameworthy

  1. adjective deserving blame
    Synonyms:
    guilty responsible at fault blamable blameful culpable censurable
    Antonyms:
    innocent blameless inculpable

ارجاع به لغت blameworthy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blameworthy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blameworthy

لغات نزدیک blameworthy

پیشنهاد بهبود معانی