آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Guilty

ˈɡɪlti ˈɡɪlti

صفت تفضیلی:

guiltier

صفت عالی:

guiltiest

معنی guilty | جمله با guilty

adjective B1

(احساس) گناه، شرمندگی، عذاب‌وجدان، شرمساری

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

I couldn't shake the guilty feeling of betraying my sister's trust.

نمی‌توانستم احساس گناه ناشی از خیانت به اعتماد خواهرم را از بین ببرم.

She had a guilty conscience after lying to her best friend.

او پس‌از دروغ گفتن به بهترین دوستش عذاب‌وجدان داشت.

adjective B2

گناهکار، مقصر، بزهکار، مجرم، محکوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

He was found guilty as charged.

او را مطابق اتهام‌نامه گناهکار شناختند.

He is not guilty of his wife's murder.

او در قتل زنش مقصر نیست (دست نداشته).

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He is guilty of murder.

جرم او قتل است (او به قتل محکوم است).

adjective

گناهکارانه، مجرمانه

a guilty look

نگاه گناهکارانه

The guilty smile on his face gave away his secret.

لبخند گناهکارانه روی صورتش، راز او را فاش کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد guilty

  1. adjective blameworthy; found at fault
    Synonyms:

Collocations

to be guilty of

مقصر بودن در، دست داشتن در، گناه‌کار بودن

Idioms

one is innocent until proven guilty

تا گناه کسی اثبات نشده است، بی‌گناه است

لغات هم‌خانواده guilty

سوال‌های رایج guilty

صفت تفضیلی guilty چی میشه؟

صفت تفضیلی guilty در زبان انگلیسی guiltier است.

صفت عالی guilty چی میشه؟

صفت عالی guilty در زبان انگلیسی guiltiest است.

ارجاع به لغت guilty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «guilty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/guilty

لغات نزدیک guilty

پیشنهاد بهبود معانی