(احساس نگرانی یا ناراحتی بهدلیل انجام کار اشتباه) احساس گناه
Her blush is guiltiness, not modesty.
سرخی او از احساس گناه است نه از شرم و حیا.
Feelings of guiltiness without any reason can lead to suicidal tendencies.
احساس گناه بدون دلیل میتواند منجر به تمایلات خودکشی شود.
مجرمیت، مجرم بودن، بزهکاری، بزهکار بودن، گناهکاری، گناهکار بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We have gathered enough evidence to prove the guiltiness of the accused.
شواهد کافی برای اثبات گناهکار بودن این متهم جمعآوری کردهایم.
The guiltiness of the victim does not legitimate the act of the murderer.
گناهکار بودن مقتول، عمل قاتل را توجیه نمیکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «guiltiness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/guiltiness