با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Guiltless

ˈɡɪltləs ˈɡɪltləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
بی‌گناه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He was guiltless of the plot.
- او در توطئه دست نداشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد guiltless

  1. adjective blameless, not responsible
    Synonyms: clean, clear, crimeless, exemplary, faultless, free, good, immaculate, impeccable, inculpable, innocent, irreproachable, pure, righteous, sinless, spotless, unimpeachable, unsullied, untainted, untarnished, virtuous
    Antonyms: blameful, corrupt, guilty, immoral, sinful, wrong

ارجاع به لغت guiltless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «guiltless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/guiltless

لغات نزدیک guiltless

پیشنهاد بهبود معانی