صفت تفضیلی:
purerصفت عالی:
purestناب، خالص، سره، بیغش، آویژه، پاک، سالم، پاکیزه، تمیز
a carpet woven of pure silk
فرش بافتهشده از ابریشم خالص
pure gold
زر ناب، طلای خالص
pure water
آب خالص
pure Persian
فارسی سره
pure Mohamedan Islam
اسلام ناب محمدی
the pure air of Niasar
هوای پاک نیاسر
pure sentiments
احساسات پاک
محض، کامل، یکدست، صرف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She acted from pure necessity.
او از روی درماندگی کامل عمل کرد.
pure bliss
شادکامی محض
It's pure madness!
دیوانگی محض است!
نظری، مطلق
pure sciences
علوم نظری
پاکدامن، منزه، بیآلایش، عفیف، باناموس
She is pure in body and mind.
او به لحاظ جسمی و روحی پاک است.
a pure young man
مردی جوان و پاکدامن
a pure relationship between a boy and a girl
رابطهی معصومانه میان یک پسر و دختر
بیعیب، بیخدشه
اصیل، نیک نژاد
a pure Arabian horse
اسب عربی اصیل
(انجیل) ناملوث، نانجس، پاک، طاهر، طیب
(آواشناسی) تکآوا، واکهی ساده (monophthongal هم میگویند)
"E" is a pure vowel.
"E" یک واکهی ساده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pure