فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Wide-eyed

ˌwaɪdˈaɪd ˈwaɪdˈaɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    با چشمان کاملاً باز (در اثر ترس یا شگفتی و غیره)، گشوده‌چشم، که چشمانش از تعجب گرد شده است
    • - The wide-eyed tourists marveled at the breathtaking view from the top of the mountain.
    • - گردشگرانی که چشمانشان گرد شده بود از منظره‌ی خیره‌کننده‌ی بالای کوه شگفت‌زده شدند.
    • - The wide-eyed puppy eagerly followed its owner around the park.
    • - توله‌سگ گشوده‌چشم مشتاقانه صاحبش را در اطراف پارک دنبال کرد.
  • adjective
    ساده‌دل، بی‌تجربه، خام، ناپخته
    • - The wide-eyed intern was eager to learn and gain experience in the business world.
    • - این کارآموز بی‌تجربه مشتاق یادگیری و کسب تجربه در دنیای تجارت بود.
    • - The wide-eyed country girl eagerly explored the bustling farmer's market in town.
    • - دختر روستایی ساده‌دل مشتاقانه بازار شلوغ کشاورزان شهر را می‌گشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wide-eyed

  1. adjective (used of eyes) fully open or extended
    Synonyms: fish-eyed, childlike, wide, round-eyed, dewy-eyed, saucer-eyed, simple

ارجاع به لغت wide-eyed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wide-eyed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wide-eyed

لغات نزدیک wide-eyed

پیشنهاد بهبود معانی