فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unspotted

ʌnˈspɒtɪd ʌnˈspɒtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    بی‌لکه، لکه‌دار نشده، بدون آلودگی، ننگین‌نشده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unspotted

  1. adjective Without soil or spot or stain
    Synonyms: unsoiled, unstained

ارجاع به لغت unspotted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unspotted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unspotted

لغات نزدیک unspotted

پیشنهاد بهبود معانی