۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Flawless

ˈflɑːləs ˈflɔːləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective C2
بی‌عیب، بی‌نقص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flawless

  1. adjective spotless, intact
    Synonyms:
    perfect whole sound immaculate unblemished faultless unimpaired undamaged unbroken absolute entire unsullied irreproachable impeccable unmarred
    Antonyms:
    imperfect damaged flawed defective disfigured

ارجاع به لغت flawless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flawless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flawless

لغات نزدیک flawless

پیشنهاد بهبود معانی