شکل جمع:
absolutesصفت تفضیلی:
more absoluteصفت عالی:
most absoluteکامل، خالص، بینقص، محض، تام، صددرصد، نامخلوط
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I have absolute confidence in her.
به او اعتماد کامل دارم.
absolute silence
سکوت محض
absolute certainty
اطمینان صددرصد
absolute alcohol
الکل خالص
an absolute lie
دروغ محض
(برای تأکید بر اظهار نظر، درمورد کسی یا چیزی) (قبل از اسم بهکار میرود) تمامعیار، به تمام معنا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He's an absolute idiot!
او یک احمق تمامعیار است! / او یک احمق به تمام معناست!
How did you do that? You’re an absolute genius.
چطوری این کارو کردی؟ تو یک نابغهی تمام عیاری.
(حاکم یا حکومتی دارای قدرت بدون محدودیت) خودرأی، خودکامه، استبدادی، مستبد، مستقل، ناوابسته، مجرد
absolute ruler
حکمران خودرأی
مطلق
absolute ownership
مالکیت مطلق
absolute value
قدر مطلق
absolute zero
صفر مطلق
Absolute power corrupts absolutely.
قدرت مطلق، کاملاً فاسد میکند.
حقوق بیچونوچرا، بیقیدوشرط، قاطع، قطعی، غیرمقید، غیر مشروط، آزاد از قیود فکری، بیشبهه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
absolute proof
برهان قاطع
(the Absolute) (خدا) قادر مطلق
(در هندسه فضایی اقلیدس) دایرهی نامحدود
(فلسفه) واقعیتنمایی، فلسفهی مطلق
محصول یا هرچیزی که بدکار میکند، چیزی که دائما خراب میشود، (به طور ویژه برای اتومبیل) ماشینی که همیشه خراب است
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «absolute» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/absolute