آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Exact

    ɪɡˈzækt ɪɡˈzækt

    گذشته‌ی ساده:

    exacted

    شکل سوم:

    exacted

    سوم‌شخص مفرد:

    exacts

    وجه وصفی حال:

    exacting

    صفت تفضیلی:

    more exact

    صفت عالی:

    most exact

    معنی exact | جمله با exact

    adjective B1

    دقیق، کامل، صحیح، درست، عینی، همان، درست همان، کاملاً مثل

    to be exact

    دقیقاً، اگر دقیق باشم (باشیم)

    He gave an exact account of what had happened.

    او درباره‌ی آنچه که روی داده بود، شرح دقیقی داد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the exact measurement of this room

    اندازه‌گیری درست این اتاق

    one of the exact sciences

    یکی از علوم دقیقه

    the exact time

    زمان درست

    this lady's exact age

    سن دقیق این خانم

    an exact copy of the original

    نسخه‌ی کاملاً هم‌سان نسخه‌ی اصلی

    the exact spot where I put my watch

    درست همان جایی که ساعتم را گذاشتم

    an exact disciplinarian

    آدم سخت‌گیر در امور انضباطی

    verb - transitive

    به‌‌ زور مطالبه کردن، به‌ زور گرفتن، تحمیل کردن بر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    They exacted heavy taxes from the people.

    آن‌ها مالیات‌های سنگینی بر مردم تحمیل کردند.

    The war exacted a heavy toll.

    جنگ موجب ضایعات سنگینی شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Surgery exacts great attention and experience.

    جراحی مستلزم دقت و تجربه‌ی زیاد است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد exact

    1. adjective accurate, precise
      Synonyms:
      correct right true precise careful clear specific explicit faithful perfect definite literal verbal distinct identical rigorous unerring veracious faultless downright nice orderly methodical clear-cut incorrect unequivocal dead on on the money on target on the button nailed down particular sharp verbatim bull’s-eye on the numbers
      Antonyms:
      inaccurate imprecise inexact incorrect indefinite approximate
    1. adjective careful, painstaking
      Synonyms:
      strict severe scrupulous conscientious exacting demanding rigorous meticulous punctilious heedful fussy finicky conscionable
      Antonyms:
      careless unreliable uncareful approximate
    1. verb demand, call for
      Synonyms:
      require command call for force compel oblige insist upon claim challenge coerce extract solicit assess impose levy postulate put on requisition squeeze bleed gouge pinch shake down constrain lean on wring wrest wrench call
      Antonyms:
      give

    سوال‌های رایج exact

    گذشته‌ی ساده exact چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده exact در زبان انگلیسی exacted است.

    شکل سوم exact چی میشه؟

    شکل سوم exact در زبان انگلیسی exacted است.

    وجه وصفی حال exact چی میشه؟

    وجه وصفی حال exact در زبان انگلیسی exacting است.

    سوم‌شخص مفرد exact چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد exact در زبان انگلیسی exacts است.

    صفت تفضیلی exact چی میشه؟

    صفت تفضیلی exact در زبان انگلیسی more exact است.

    صفت عالی exact چی میشه؟

    صفت عالی exact در زبان انگلیسی most exact است.

    ارجاع به لغت exact

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «exact» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exact

    لغات نزدیک exact

    • - exacerbate
    • - exacerbation
    • - exact
    • - exact opposite
    • - exact solution
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.