آخرین به‌روزرسانی:
Emergency Stop
ɪˈmɜrdʒənsi stɑp
ɪˈmɜːdʒənsi stɒp
معنی و نمونه‌جمله‌ها
collocation
راهنمایی و رانندگی توقف اضطراری، ایست اضطراری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The driver made an emergency stop to avoid hitting the pedestrian.
راننده برای جلوگیری از برخورد با عابر پیاده، توقف اضطراری انجام داد.
You should know how to perform an emergency stop during your driving test.
در آزمون رانندگی باید بدانید چگونه ایست اضطراری انجام دهید.
ارجاع به لغت emergency stop
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «emergency stop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emergency-stop
لغات نزدیک emergency stop
- - emergency meeting
- - emergency room
- - emergency stop
- - emergent
- - emergent evolution