پدیدار، نوبنیاد، نوخاسته، نوظهور، نوپا، درحالتوسعه، درحالتکوین
like a lovely goddess emergent from the sea
همانند الههی زیبایی که از دریا پدیدار میشود
the emergent vegetation along the coast
گیاهان نوخاسته در امتداد کرانه
an emergent country
کشور درحالتوسعه
ناگهانی، اورژانسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an emergent state in a hemophiliac
تغییر ناگهانی در حال بیمار هموفیلی
emergent danger
خطر ناگهانی
فرگشت ناگهانه، تکامل فوری
کلمهی emergent در زبان فارسی به «نوظهور»، «در حال پدیدار شدن» یا «ظهورکننده» ترجمه میشود.
این واژه در اصل به حالتی اشاره دارد که چیزی در حال شکلگیری یا پدیدار شدن است، اما هنوز به کمال و ثبات نرسیده. emergent از نظر معنایی پیوند نزدیکی با واژهی emergence دارد، با این تفاوت که emergence بیشتر به فرآیند «ظهور» اشاره دارد، در حالی که emergent صفتی است که وضعیت «چیزی که در حال ظهور است» را توصیف میکند. این کلمه معمولاً برای پدیدهها، ایدهها یا حتی موجوداتی به کار میرود که تازه به وجود آمدهاند و در حال تثبیت یا گسترش هستند.
در علوم طبیعی، emergent جایگاه مهمی دارد. بهویژه در زیستشناسی و بومشناسی، وقتی یک ویژگی یا رفتار در یک موجود زنده یا یک اکوسیستم ظاهر میشود که نمیتوان آن را صرفاً بر اساس اجزای کوچکتر سیستم توضیح داد، از آن به عنوان ویژگی emergent یاد میکنند. برای مثال، هوشیاری در انسانها، که حاصل تعاملات پیچیدهی میلیونها سلول عصبی است، یک خاصیت emergent به شمار میآید. همین کاربرد نشان میدهد که این واژه در قلمرو علم، مفهومی کلیدی برای توضیح پیچیدگی و تحول است.
در علوم اجتماعی و فرهنگی نیز emergent کاربرد فراوان دارد. مثلاً وقتی جنبشها یا ارزشهای تازه در جامعه شروع به شکلگیری میکنند و هنوز در مراحل ابتدایی خود هستند، میتوان آنها را پدیدههای emergent نامید. این واژه کمک میکند تا فرایندهای تدریجی و غیرقابل پیشبینی تغییرات اجتماعی یا فرهنگی توصیف شوند. به همین دلیل، جامعهشناسان و فیلسوفان اجتماعی از این مفهوم برای توضیح تحولات سریع و دگرگونکننده در زندگی جمعی استفاده میکنند.
در حوزهی فناوری و نوآوری، emergent اغلب برای اشاره به فناوریهایی به کار میرود که در مراحل اولیهی توسعه قرار دارند، اما پتانسیل بزرگی برای آینده دارند. مثلاً «emergent technologies» یا «فناوریهای نوظهور» به مواردی مانند هوش مصنوعی، زیستفناوری یا نانوتکنولوژی اطلاق میشود. این کاربرد نشان میدهد که واژهی emergent علاوه بر بُعد علمی و فلسفی، در زبان روزمرهی مدرن نیز جایگاهی پررنگ پیدا کرده است.
از جنبهی هنری و ادبی، emergent میتواند توصیفگر شخصیتها، احساسات یا مفاهیمی باشد که در حال آشکار شدناند. نویسندگان و شاعران ممکن است از این صفت برای بیان وضعیتهای گذار و دگرگونی بهره ببرند. برای مثال، «احساسات نوظهور عشق» یا «قدرت نوظهور یک قهرمان» تصاویری هستند که با این واژه جان میگیرند. این بعد استعاری باعث میشود که emergent واژهای زنده، پویا و چندلایه باشد.
emergent مفهومی است که هم در علم و فلسفه و هم در هنر و فرهنگ نقش مهمی ایفا میکند. این واژه نشاندهندهی وضعیتی میان غیاب و حضور است؛ لحظهای که چیزی از پنهانی به آشکاری گذر میکند. چه برای توضیح ویژگیهای پیچیدهی طبیعت، چه برای توصیف تحولات اجتماعی یا خلق آثار هنری، emergent ابزاری قدرتمند در زبان به شمار میرود که غنای معنایی فراوانی دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «emergent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emergent