آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Budding

ˈbʌdɪŋ ˈbʌdɪŋ

گذشته‌ی ساده:

budded

شکل سوم:

budded

سوم‌شخص مفرد:

buds

معنی budding | جمله با budding

noun

(در جانداران رده‌ی پایین مانند ابرهای دریایی) تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه‌شدگی در بخشی از بدن جاندار

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده
noun

شکوفا، درحال رشد، پرنوید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Their budding relationship came to an abrupt end.

رابطه‌ی درحال رشد آن‌ها ناگهان قطع شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد budding

  1. adjective developing, flowering
    Synonyms:
    growing young beginning promising fresh developing maturing blossoming opening incipient nascent fledgling germinating potential embryonic sprouting burgeoning shooting up germinal pullulating vegetating bursting forth pubescent
    Antonyms:
    dying shrinking withering

سوال‌های رایج budding

گذشته‌ی ساده budding چی میشه؟

گذشته‌ی ساده budding در زبان انگلیسی budded است.

شکل سوم budding چی میشه؟

شکل سوم budding در زبان انگلیسی budded است.

سوم‌شخص مفرد budding چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد budding در زبان انگلیسی buds است.

ارجاع به لغت budding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «budding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/budding

لغات نزدیک budding

پیشنهاد بهبود معانی