فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Potential
pəˈtenʃl
pəˈtenʃl
شکل جمع:
potentialsمعنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
adjective
B2
بالقوه، احتمالی
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری
We need to explore the potential risks before investing.
قبل‌از سرمایه‌گذاری، باید خطرات احتمالی را بررسی کنیم.
The project has potential benefits for the entire community.
این پروژه دارای مزایای بالقوه برای کل جامعه است.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
the detection of hidden or potential diseases
تشخیص بیماری‌های نهفته یا بالقوه
the potential uses of this new device
کاربردهای بالقوه‌ی این دستگاه جدید
a study of the existing and potential book markets
بررسی بازارهای موجود و بالقوه کتاب
noun
countable
پتانسیل، قوه، استعداد، توان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The project has significant potential for growth if properly managed.
این پروژه در صورت مدیریت صحیح، پتانسیل قابل توجهی برای رشد دارد.
This new technology holds the potential for revolutionizing the industry.
این فناوری جدید توان ایجاد تحول در صنعت را دارد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
Khoozestan's agricultural potentials are huge.
امکانات کشاورزی خوزستان عظیم‌اند.
human potentials
استعدادهای بشری
the potential for growth
استعداد رشد
Germany's military potential
توان نظامی آلمان
potential energy
انرژی پتانسیل
noun
uncountable
فیزیک پتانسیل (میزان الکتریسیته در حرکت در مدار)
The circuit has a potential of 12 volts.
این مدار دارای پتانسیل دوازده ولت است.
The potential difference between the two points is significant.
اختلاف پتانسیل بین این دو نقطه قابل توجه است.
مترادف و متضاد potential
-
adjective promisingSynonyms:likely possible future plausible probable conceivable imaginable thinkable budding undeveloped embryonic latent dormant unrealized implied inherent abeyant prepatent lurking hidden within realm of possibilityAntonyms:unpromising impossible lacking helpless
-
noun possibility for achievementSynonyms:ability capability capacity power aptitude potentiality the makings what it takes wherewithalAntonyms:lack impossible
-
adjective capable of being but not yet in existenceSynonyms:possible latent likely eventual implied inherent dormant potentially prima facieAntonyms:unpromising actual helpless lacking impossible
-
adjective capable of favorable developmentSynonyms:possible
-
noun the inherent capacity for growth or developmentSynonyms:potentiality possible capability possibility ability aptitude electric-potential concealed latent manque potential-difference promising undeveloped unfulfilled potential drop unrealized voltage potencyAntonyms:impossible lack
Collocations
به توانایی‌های بالقوه خود پی بردن/شکوفا کردن استعداد
لغات هم‌خانواده potential
-
nounpotential, potentiality
-
adjectivepotential
-
adverbpotentially
ارجاع به لغت potential
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «potential» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/potential
لغات نزدیک potential
- - potent
- - potentate
- - potential
- - potential energy
- - potentiality