فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Wherewithal

ˈwerwɪðɒːl ˈwerwɪðɒːl ˈweəwɪðɔːl ˈweəwɪðɔːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    wherewithals

معنی و نمونه‌جمله

  • noun pronoun
    که به‌وسیله‌ی آن، که با آن، تا چه چیز، چیزی که به‌وسیله‌ی آن عملی قابل اجراست
    • - He doesn't have the wherewithal to continue his education.
    • - استطاعت ادامه‌ی تحصیل را ندارد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wherewithal

  1. noun The ability and the means to meet situations effectively
    Synonyms: resource, resourcefulness
  2. noun All things, such as money, property, or goods, having economic value
    Synonyms: means, resources, money, funds, wealth, asset, capital, ability, fortune, financing, mean, resource

ارجاع به لغت wherewithal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wherewithal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wherewithal

لغات نزدیک wherewithal

پیشنهاد بهبود معانی