امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Resource

ˈriːsɔːrs rɪˈzɔːs / / -ˈsɔːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    resources

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
منبع، وسیله، سرمایه، دارایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- natural resources
- منابع طبیعی
- financial resources
- منابع مالی
- Oil is a valuable resource.
- نفت سرمایه‌ی گران‌بهایی است.
- the book value of the company's resources
- ارزش اسمی دارایی‌های شرکت
- What resource is left us?
- چه چاره‌ای برای ما باقی مانده است؟ (چه خاکی بر سر کنیم؟)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resource

  1. noun supply drawn upon, either material or nonmaterial
    Synonyms:
    ability appliance artifice assets capability capital cleverness contraption contrivance course creation device expedient fortune hoard ingenuity initiative inventiveness makeshift means measure method mode nest egg property quick-wittedness recourse refuge relief reserve resourcefulness riches shift source step stock stockpile store stratagem substance substitute support surrogate system talent way wealth worth
    Antonyms:
    product

Collocations

ارجاع به لغت resource

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resource» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resource

لغات نزدیک resource

پیشنهاد بهبود معانی