(رسمی) حیلهی جنگی، تدبیر جنگی، نیرنگ، لشکرآرایی، تمهید، ترفند، کلک، حقه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was a master of stratagems.
او استاد تدابیر جنگی بود.
Her stratagem for dealing with her husband's infidelities was to ignore them.
ترفندش برای کنار آمدن با خیانت همسرش نادیده گرفتن آن بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stratagem» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stratagem