فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Scenario

-ˈnærioʊ / / -ˈne- səˈnɑːriəʊ

شکل جمع:

scenarios

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2

سناریو (اتفاق‌های احتمالی، رخدادهای احتمالی)

We need to consider the worst-case scenario.

ما باید بدترین سناریو را در نظر بگیریم.

Let's analyze the possible scenarios before making a decision.

بیایید قبل‌از تصمیم‌گیری، سناریوهای احتمالی را تجزیه‌وتحلیل کنیم.

noun countable

سناریو، فیلم‌نامه، نمایشنامه‌

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The director reviewed the scenario before filming.

کارگردان قبل‌از فیلم‌برداری سناریو را بررسی کرد.

The scenario included detailed descriptions of each scene.

فیلم‌نامه شامل توضیحات دقیقی از هر صحنه بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The writer worked for months on the scenario.

نویسنده ماه‌ها روی نمایشنامه کار کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scenario

  1. noun master plan; sequence of events
    Synonyms:
    outline summary scheme plot synopsis rundown sketch story line résumé book pages sides

ارجاع به لغت scenario

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scenario» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scenario

لغات نزدیک scenario

پیشنهاد بهبود معانی