گذشتهی ساده:
outlinedشکل سوم:
outlinedسومشخص مفرد:
outlinesوجه وصفی حال:
outliningشکل جمع:
outlinesطرح کلی، رئوس مطالب
زمینه، شکل اجمالی، طرح، پیرامون، خلاصه، رئوس مطالب، طرحریزی کردن، مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the rugged outline of the mountain
بروننمای دندانهدندانهی کوه
to draw the outline of the house
نمای برونی خانه را کشیدن
In that dim light, all I could see was the outline of her face.
در آن نور کم فقط میتوانستم یک شمه کلی از چهرهی او را ببینم.
The brick house was square in outline.
نمای بیرونی خانهی آجری مستطیل بود.
He gave an outline of the project.
او خلاصهای از طرح را ارائه داد.
an outline history of the U.S.
تاریخ مختصر امریکا
They agreed on the broad outlines of the matters related to the contract.
آنان دربارهی اصول مطالب کلی وابسته به قرارداد توافق کردند.
He has written a useful broad outline of atomic physics.
او خلاصهی مفیدی در باب فیزیک اتمی نگاشته است.
the outline of his speech
رئوس مطالب نطق او
He outlined the exact limits of the lake.
او حدود دقیق دریاچه را ترسیم کرد.
By drawing a few lines, he outlined the general plan of the house.
با کشیدن چند خط طرح کلی خانه را رسم کرد.
He outlined the program for his proposed reforms.
او برنامهی اصلاحات پیشنهادی خود را خلاصه کرد.
Before writing your essay, you must outline it.
بایستی پیش از نگارش مقاله رئوس مطالب آن را بنویسی.
to describe a project in outline
نکات مهم طرحی را شرح دادن
بهطور خلاصه، با ذکر مطالب اصلی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «outline» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outline