گذشتهی ساده:
outlivedشکل سوم:
outlivedسومشخص مفرد:
outlivesوجه وصفی حال:
outlivingبیشتر عمر کردن از، بیشتر دوام آوردن، بیشتر زنده بودن از
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Abbas outlived his wife by ten months.
عباس ده ماه بیشتر از زنش عمر کرد.
This tree will likely outlive our old building.
این درخت احتمالاً بیشتر از ساختمان قدیمی ما عمر خواهد کرد.
My partner believes love can outlive any hardship.
یار من باور دارد که عشق میتواند از هر سختیای بیشتر دوام بیاورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «outlive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outlive