فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Outlying

ˈaʊtˌlaɪɪŋ ˈaʊtˌlaɪ-ɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    دور‌افتاده، دور از مرکز
    • - extending medical services to the outlying regions of the country
    • - گسترش خدمات پزشکی به اقصی نقاط کشور
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد outlying

  1. adjective in rural area; remote
    Synonyms: afar, backwoods, distant, external, faraway, far-flung, far-off, off-lying, outer, out-of-the-way, peripheral, provincial, removed
    Antonyms: central, inner, middle

ارجاع به لغت outlying

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outlying» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outlying

لغات نزدیک outlying

پیشنهاد بهبود معانی