Far-flung

    fɑːrˈflʌŋ fɑːˈflʌŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    گسترده، پخش، پراکنده، وسیع

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Britain's far-flung empire
    - امپراطوری گسترده‌ی بریتانیا
    adjective
    دورافتاده، دور، دور دست
    - a far-flung corner of Africa
    - گوشه‌ی دورافتاده‌ای از آفریقا
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد far-flung

    1. adjective widespread
      Synonyms: comprehensive, distant, extensive, far-extending, far-going, far-reaching, far-spread, far-stretched, global, long, remote, spacious, wide-extending, wide-ranging, wide-reaching, wide-stretching, widely distributed, widespread, without end

    ارجاع به لغت far-flung

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «far-flung» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/far-flung

    لغات نزدیک far-flung

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند