امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Global

    ˈɡloʊbl ˈɡləʊbl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more global

    • صفت عالی:

      most global

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B2
    جهانی، سراسری، سرتاسر دنیا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - global politics
    - سیاست‌های جهانی
    - global attention
    - توجه جهانی
    - a global system of communication
    - سیستم جهانی ارتباطات
    adjective
    کلی، فراگیر، عمومی
    adjective
    کروی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد global

    1. adjective worldwide, all-encompassing
      Synonyms: all-around, all-inclusive, all-out, blanket, catholic, comprehensive, cosmic, cosmopolitan, earthly, ecumenical, encyclopedic, exhaustive, general, grand, international, mundane, overall, pandemic, planetary, spherical, sweeping, thorough, total, unbounded, universal, unlimited, world
      Antonyms: individual, limited, local

    لغات هم‌خانواده global

    ارجاع به لغت global

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «global» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/global

    لغات نزدیک global

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند