(به گونهای که به کل جهان مربوط شود) بهطور جهانی، در سطح جهانی
Firms that can compete globally.
بنگاههای اقتصادی میتوانند در سطح جهانی رقابت کنند.
In 1918, the Spanish flu infected one in five people globally.
در سال ۱۹۱۸ میلادی، آنفلوانزای اسپانیایی، در سطح جهانی، از هر پنج نفر یک نفر را مبتلا کرد.
Locally successful companies must become globally competitive.
شرکتهای موفقِ محلی باید در سطح جهانی رقابت کنند.
بهصورتِ کلی، در سطح کلی، تماماً
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
An email was sent globally to all University staff and students just before the Easter break.
درست پیش از تعطیلات عید پاک، ایمیلی بهصورت کلی برای تمام کارکنان و دانشجویان دانشگاه ارسال شد.
I need to look at this issue globally.
باید به این موضوع در سطح کلی نگاه کنم.
کامپیوتر بهطور همگانی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
The processing can be applied globally to all digital output signals.
این پردازش را میتوان بهصورتِ همگانی برای تمام سیگنالهای خروجی دیجیتال اعمال کرد.
As a result of this centralized assignment, IP addresses are globally unique.
در نتیجهی این واگذاری متمرکز، آدرسهای IP بهطور همگانی منحصربهفرد هستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «globally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/globally