گذشتهی ساده:
globalizedشکل سوم:
globalizedسومشخص مفرد:
globalizesوجه وصفی حال:
globalizingجهانی کردن، در سرتاسر جهان تعمیم دادن، همه جانبه کردن، کلی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The fight against poverty must be globalized.
پیکار با فقر باید جهانی باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «globalize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/globalize