فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Globalize

ˈɡloʊblaɪz ˈɡləʊbəlaɪz

گذشته‌ی ساده:

globalized

شکل سوم:

globalized

سوم‌شخص مفرد:

globalizes

وجه وصفی حال:

globalizing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

جهانی کردن، در سرتاسر جهان تعمیم دادن، همه جانبه کردن، کلی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The fight against poverty must be globalized.

پیکار با فقر باید جهانی باشد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد globalize

  1. verb make world-wide in scope or application
    Synonyms:
    globalise

لغات هم‌خانواده globalize

  • verb - transitive
    globalize

ارجاع به لغت globalize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «globalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/globalize

لغات نزدیک globalize

پیشنهاد بهبود معانی