فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cosmic

ˈkɑːzmɪk ˈkɒzmɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more cosmic
  • صفت عالی:

    most cosmic

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    وابسته بگیتی، کیهانی، مربوط به عالم هستی
    • - Cosmic laws are the foundations of the science of physics.
    • - قوانین کیهانی پایه‌های علم فیزیک را تشکیل می‌دهند.
    • - cosmic dust
    • - غبار کیهانی
    • - The cosmic distances separating the galaxies.
    • - فواصل عظیمی که کهکشان‌ها را از هم جدا می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cosmic

  1. adjective limitless; universal
    Synonyms: catholic, cosmogonal, cosmogonic, cosmopolitan, ecumenical, empyrean, global, grandiose, huge, immense, infinite, measureless, planetary, vast, worldwide
    Antonyms: bounded, limited

ارجاع به لغت cosmic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cosmic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cosmic

لغات نزدیک cosmic

پیشنهاد بهبود معانی