امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Huge

hjuːdʒ hjuːdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    huger
  • صفت عالی:

    hugest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
عظیم، بسیار بزرگ، بسیار زیاد (از نظر اندازه یا مقدار و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a huge palace
- کاخی عظیم
- huge expenses
- هزینه‌های بسیار زیاد
- huge debts
- وام‌های بسیار سنگین
- Russia is a huge country.
- روسیه کشوری بسیار بزرگ است.
- huge amounts of money
- مبالغ کلان
- The book was a huge success.
- کتاب موفقیت عظیمی کسب کرد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
adjective informal
بسیار موفق، بسیار محبوب
- the huge wrestler
- کشتی‌گیر بسیار محبوب
- While he may be unknown in the American mainstream, he's huge in Britain.
- در حالی که ممکن است در جریان اصلی و روند کلی آمریکا ناشناخته باشد، در بریتانیا بسیار موفق و محبوب است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد huge

  1. adjective extremely large
    Synonyms:
    behemothic bulky colossal cyclopean elephantine enormous extensive gargantuan giant gigantic great gross humongous immeasurable immense jumbo leviathan lusty magnificent mammoth massive mighty mondo monster monstrous monumental mountainous outsize oversize planetary prodigious stupendous titanic towering tremendous vast walloping whopping
    Antonyms:
    dwarf little miniature minute small teeny tiny

لغات هم‌خانواده huge

  • adjective
    huge

ارجاع به لغت huge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «huge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/huge

لغات نزدیک huge

پیشنهاد بهبود معانی