فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Enormous
əˈnɔːrməs
ɪˈnɔːməs
صفت تفضیلی:
more enormousصفت عالی:
most enormousمعنی و نمونه‌جمله‌ها
adjective
B1
بزرگ، عظیم، هنگفت
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the enormous size of the Pacific Ocean.
اندازه‌ی عظیم اقیانوس آرام.
he has an enormous nose.
او دماغ خیلی گنده‌ای دارد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
enormous costs
هزینه‌های هنگفت
an enormous crime against humanity.
جنایتی شنیع بر ضد بشریت.
مترادف و متضاد enormous
-
adjective very largeSynonyms:huge immense massive tremendous vast gigantic colossal mammoth gargantuan jumbo monstrous humongous prodigious stupendous titanic excessive gross mountainous astronomic whopping super-colossal blimp barn doorAntonyms:small tiny little insignificant minute
لغات هم‌خانواده enormous
-
nounenormity
-
adjectiveenormous
-
adverbenormously
ارجاع به لغت enormous
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «enormous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enormous
لغات نزدیک enormous
- - enology
- - enormity
- - enormous
- - enormous amount
- - enormous number