زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Excessive

ɪkˈsesɪv ɪkˈsesɪv ɪkˈsesɪv

صفت تفضیلی:

more excessive

صفت عالی:

most excessive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

مفرط، بیش ازاندازه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the existence of excessive amounts of fat in the diet

وجود چربی بیش‌از‌حد در خوراک روزانه

Hossein smoked excessively.

حسین در سیگارکشی افراط کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

excessive rainfalls

بارندگی‌های مفرط

The costs were too excessive.

هزینه‌ها بسیار کمر‌شکن بود.

Excessive praise spoils the child.

تعریف زیادی بچه را لوس می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد excessive

  1. adjective too much; overdone
    Synonyms:
    too many extra over extreme exaggerated super enormous more undue steep unreasonable immoderate inordinate extravagant overmuch redundant needless boundless limitless unbounded towering sky-high superfluous overboard disproportionate indulgent self-indulgent prodigal profligate unconscionable overkill plethoric stratospheric intemperate way out dizzying superabundant unmeasurable recrementitious dissipated exorbitant stiff supernatural
    Antonyms:
    reasonable moderate insufficient underdone

سوال‌های رایج excessive

معنی excessive به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «excessive» در زبان فارسی به «بیش‌ازحد» یا «افراطی» ترجمه می‌شود.

واژه‌ی «excessive» برای توصیف چیزی به‌کار می‌رود که از حد معمول، معقول یا لازم فراتر رفته باشد. این صفت نشان‌دهنده‌ی مقدار یا شدت بیش‌ازاندازه‌ی یک پدیده، رفتار، یا ویژگی است که ممکن است به مشکلات یا پیامدهای منفی منجر شود. برای مثال، مصرف بیش‌ازحد مواد غذایی، هزینه‌ی بیش‌ازحد در یک پروژه، یا واکنش‌های بیش‌ازحد احساسی همه نمونه‌هایی از کاربرد «excessive» هستند. در واقع، این کلمه هشدار می‌دهد که تعادل و میانه‌روی رعایت نشده و نتیجه‌ی آن اغلب زیان‌آور است.

در زندگی روزمره، استفاده‌ی بیش‌ازحد از منابع مختلف مانند آب، برق، یا مواد غذایی می‌تواند به هدررفت، آسیب به محیط زیست و مشکلات اقتصادی بینجامد. برای مثال، «excessive use of plastic» یعنی مصرف بیش‌ازحد پلاستیک که تأثیرات زیان‌باری بر طبیعت دارد. این مفهوم باعث شده تا در بسیاری از سیاست‌ها و برنامه‌های آموزشی، روی کاهش مصرف‌های افراطی و ترغیب به رفتارهای پایدار تأکید شود.

از نظر روان‌شناسی و رفتاری، واکنش‌های excessive مانند اضطراب شدید، خشم غیرقابل کنترل، یا نگرانی بیش‌ازحد می‌تواند سلامت روان فرد را به خطر بیندازد و روابط اجتماعی او را تحت تأثیر قرار دهد. افرادی که دچار چنین واکنش‌هایی هستند، معمولاً نیازمند حمایت، آموزش مهارت‌های مقابله‌ای و در برخی موارد مداخله‌ی حرفه‌ای می‌باشند. کنترل و تعدیل رفتارهای excessive یکی از اهداف مهم در درمان‌های روان‌شناختی است.

در حوزه‌های اقتصادی و مالی نیز excessive بودن هزینه‌ها، بدهی‌ها یا ریسک‌ها نشانه‌ی ضعف مدیریت و برنامه‌ریزی است که می‌تواند به ورشکستگی یا بحران‌های مالی منجر شود. به همین دلیل، شرکت‌ها و سازمان‌ها با طراحی سیستم‌های کنترل و گزارش‌دهی دقیق، سعی در جلوگیری از اقدامات excessive دارند و فرهنگ صرفه‌جویی و مدیریت بهینه منابع را ترویج می‌کنند.

«excessive» واژه‌ای است که مفهوم عدم تعادل و تجاوز از حد معمول را بیان می‌کند و به ما یادآوری می‌کند که حفظ تعادل و میانه‌روی در رفتارها، مصرف‌ها و تصمیم‌گیری‌ها برای سلامت فردی، اجتماعی و محیطی ضروری است. توجه به این مفهوم می‌تواند به پیشگیری از بسیاری از مشکلات و آسیب‌ها کمک کند و زندگی متعادل‌تر و پایدارتری را رقم بزند.

صفت تفضیلی excessive چی میشه؟

صفت تفضیلی excessive در زبان انگلیسی more excessive است.

صفت عالی excessive چی میشه؟

صفت عالی excessive در زبان انگلیسی most excessive است.

ارجاع به لغت excessive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excessive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/excessive

لغات نزدیک excessive

پیشنهاد بهبود معانی