با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Super

ˈsuːpər ˈsuːpə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    supers

معنی

noun adjective adverb B2
اعلی، بسیار خوب، بزرگ اندازه، عالی، خوب، مافوق، ارجح
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد super

  1. adjective excellent
    Synonyms: cool, divine, glorious, great, groovy, hot, incomparable, keen, magnificent, marvelous, matchless, neat, outstanding, peerless, sensational, smashing, superb, terrific, topnotch, wonderful
    Antonyms: bad, inferior, poor, second-rate

ارجاع به لغت super

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «super» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/super

لغات نزدیک super

پیشنهاد بهبود معانی