فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Sup

sʌp sʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive adverb
شام خوردن، شام دادن، مشروب، مقدار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sup

  1. verb to take into the mouth and swallow (a liquid)
    Synonyms:
    drink sip swig imbibe toss down quaff belt pull on feed dine munch
  1. noun an act of drinking or the amount swallowed
    Synonyms:
    drink swallow sip draft pull swig belt potation quaff swill

ارجاع به لغت sup

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sup» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sup

لغات نزدیک sup

پیشنهاد بهبود معانی