فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dine

daɪn daɪn

گذشته‌ی ساده:

dined

شکل سوم:

dined

سوم‌شخص مفرد:

dines

وجه وصفی حال:

dining

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive

ناهار خوردن، شام خوردن، شام دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

We dined in a large room.

در اتاق بزرگی شام خوردیم.

They dined their foreign guests every night.

آنان هر شب مهمانان خارجی خود را شام می‌دادند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Tonight I'll dine in.

امشب در منزل شام خواهم خورد.

We had to dine on bread and cheese.

ما مجبور شدیم که به نان و پنیر بسازیم.

Last night we dined out.

دیشب در خارج از منزل شام خوردیم.

Let's dine out tonight!

بیا امشب شام برویم بیرون!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dine

  1. verb eat, often formally
    Synonyms:
    eat consume feed on sup lunch eat out breakfast supper feast do lunch fall to banquet
    Antonyms:
    abstain

Phrasal verbs

dine in

در منزل شام خوردن

dine on (or off)

خوردن (چیز خاصی)

dine out

در خارج از منزل خوراک (شام) خوردن

dine out on

(انگلیس - عامیانه) سر شام از چیزی حرف زدن

ارجاع به لغت dine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dine

لغات نزدیک dine

پیشنهاد بهبود معانی