آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ آبان ۱۴۰۳

    Eat

    iːt iːt

    گذشته‌ی ساده:

    ate

    شکل سوم:

    eaten

    سوم‌شخص مفرد:

    eats

    وجه وصفی حال:

    eating

    معنی eat | جمله با eat

    verb - transitive A1

    خوردن، مصرف کردن

    Carnivores eat meat.

    گوشت‌خواران گوشت می‌خورند.

    I eat dinner at six.

    من ساعت شش شام می‌خورم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He ate himself sick.

    آن‌قدر خورد که مریض شد.

    What's eating Hassan?

    حسن چشه؟ (حسن چی‌اش می‌شود؟)

    verb - transitive

    تحلیل بردن، فرسایش دادن، از بین بردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    Acids eat into iron.

    اسیدها آهن را می‌خورند.

    The chemical ate holes in my table.

    ماده‌ی شیمیایی میز مرا سوراخ‌سوراخ کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Waves keep eating away the shore.

    امواج مدام ساحل را فرسایش می‌دهند.

    the inheritance that was eaten up by debt

    میراثی که بدهی آن را از بین برد

    Rust had eaten right through the fenders.

    زنگ کاملاً گل‌گیرها را خورده (و سوراخ کرده) بود.

    verb - intransitive

    غذا خوردن

    He eats fast.

    او تند (غذا) می‌خورد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد eat

    1. verb consume food
      Synonyms:
      consume swallow feed take in digest devour ingest dine lunch sup chow down have a meal partake of feast upon take food break bread munch bite snack nibble peck at graze bolt wolf gobble up polish off put away dispose of dispatch fall to nosh scarf scoff masticate chew have for take nourishment breakfast banquet gorge pig out cram gormandize make pig of oneself absorb ruminate pick have a bite attack pork out
    1. verb erode, wear away; use up
      Synonyms:
      wear away decay waste away dissolve disintegrate crumble exhaust drain rot corrode squander disappear vanish dissipate use up melt decompose run through spill bite nibble gnaw liquefy rust condense
      Antonyms:
      maintain preserve build

    Phrasal verbs

    eat away

    فرسوده کردن

    eat in

    در خانه خوراک خوردن (در برابر eat out)

    eat through

    (زنگ یا اسید و غیره) خوردن

    eat out

    بیرون غذا خوردن

    مؤاخذه‌ی شدید کردن، گوشمالی دادن

    eat up

    تا انتها خوردن

    مصرف کردن

    Idioms

    be eaten up with jealousy (or desire or curiosity)

    سخت دستخوش حسادت (یا میل یا کنجکاوی) شدن

    eat, drink, and be merry

    بخورید و بیاشامید و شاد باشید

    eat like a horse

    پرخوری کردن، مثل گاو غذا خوردن، اشتهای خوبی داشتن

    eat one's words

    حرف خود را پس گرفتن، گفته‌ی خود را انکار کردن

    eat to live, not live to eat

    برای زنده ماندن بخور؛ (ولی) برای خوردن زندگی نکن!

    Idioms بیشتر

    you can't have your cake and eat it too

    نمی‌تونی همه‌چیز رو با هم داشته باشی (نمی‌شه هم خدا رو بخوای، هم خرما رو)

    eat like a bird

    کم خوراک بودن

    eat high on the hog

    مثل اشراف‌زاده‌ها زندگی کردن، لای پر قو زندگی کردن

    eat humble pie

    شکر خوردن، به غلط کردن افتادن، پوزش خواستن، معذرت‌خواهی کردن، اشتباه خود را پذیرفتن، به اشتباه خود اعتراف کردن

    سوال‌های رایج eat

    گذشته‌ی ساده eat چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده eat در زبان انگلیسی ate است.

    شکل سوم eat چی میشه؟

    شکل سوم eat در زبان انگلیسی eaten است.

    وجه وصفی حال eat چی میشه؟

    وجه وصفی حال eat در زبان انگلیسی eating است.

    سوم‌شخص مفرد eat چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد eat در زبان انگلیسی eats است.

    ارجاع به لغت eat

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «eat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eat

    لغات نزدیک eat

    • - easy-breezy
    • - easygoing
    • - eat
    • - eat away
    • - eat crow
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.