آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Gnaw

nɒː nɔː

معنی gnaw | جمله با gnaw

noun verb - transitive adverb

خاییدن، گاز گرفتن، کندن (با گاز یا دندان)، تحلیل رفتن، فرسودن، مانند موش جویدن، ساییدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

to gnaw a hole

با جویدن سوراخ کردن

The wolves gnawed at the carcass.

گرگ‌ها لاشه را با دندان تکه‌پاره کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A dog gnawing a bone.

سگی که استخوان در دهان می‌جود.

Anxiety is gnawing him (from within).

اضطراب او را از درون می‌خورد.

Waves gnawing away at the cliffs.

امواجی که صخره‌ها را می‌فرساید.

The anxious woman gnawed at her underlip.

زن دلواپس، لب زیرین خود را می‌جوید.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gnaw

  1. verb be bothered, worried about
    Synonyms:

ارجاع به لغت gnaw

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gnaw» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gnaw

لغات نزدیک gnaw

پیشنهاد بهبود معانی