آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Rankle

ˈræŋkl ˈræŋkl

معنی rankle | جمله با rankle

verb - intransitive

چرک نشستن، چرک جمع کردن، جان‌گداز بودن، جانسوز بودن، عذاب دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Their indifference rankled him.

بی‌اعتنایی آنان او را دل چرکین کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rankle

ارجاع به لغت rankle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rankle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rankle

لغات نزدیک rankle

پیشنهاد بهبود معانی