چرک نشستن، چرک جمع کردن، جانگداز بودن، جانسوز بودن، عذاب دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their indifference rankled him.
بیاعتنایی آنان او را دل چرکین کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rankle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rankle