گذشتهی ساده:
harassedشکل سوم:
harassedسومشخص مفرد:
harassesوجه وصفی حال:
harassingبهستوه آوردن، عاجز کردن، اذیت کردن، (نظامی) حملات پیدرپی کردن، خسته کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Creditors harassed him night and day.
طلبکاران شب و روز پاپی او میشدند.
The children kept harassing the fat girl.
بچهها مرتباً سربهسر آن دختر چاق میگذاشتند.
All the griefs that harass the distress'd.
(ساموئل جانسون) همهی فلاکتهایی که مسکینان را رنج میدهد.
His guerrilla forces harassed the occupiers night and day.
نیروهای چریکی او شب و روز اشغالگران را مورد حملات آزاردهنده قرار میدادند.
the harassment of dissidents by the police
آزار مخالفان دولت توسط پلیس
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «harass» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/harass