آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Bait

beɪt beɪt

گذشته‌ی ساده:

baited

شکل سوم:

baited

سوم‌شخص مفرد:

baits

وجه وصفی حال:

baiting

شکل جمع:

baits

معنی bait | جمله با bait

noun verb - intransitive verb - transitive

طعمه دادن، خوراک دادن، طعمه را به قلاب ماهیگیری بستن، دانه، چینه، مایه تطمیع، دانه دام

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

People formerly baited chained bears for sport.

در گذشته مردم برای سرگرمی، سگ‌ها را به جان خرس‌های زنجیر شده می‌انداختند.

His wife enjoyed baiting him.

زنش از اذیت و آزار او لذت می‌برد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to bait a trap with meat

(برای جلب حیوان) گوشت (طعمه) در تله گذاشتن

Worms are good fish bait.

کرم برای ماهیگیری گول‌زنه‌ی خوبی است.

In espionage sex is used as a bait.

در جاسوسی از سکس برای به دام‌اندازی استفاده می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bait

سوال‌های رایج bait

گذشته‌ی ساده bait چی میشه؟

گذشته‌ی ساده bait در زبان انگلیسی baited است.

شکل سوم bait چی میشه؟

شکل سوم bait در زبان انگلیسی baited است.

شکل جمع bait چی میشه؟

شکل جمع bait در زبان انگلیسی baits است.

وجه وصفی حال bait چی میشه؟

وجه وصفی حال bait در زبان انگلیسی baiting است.

سوم‌شخص مفرد bait چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد bait در زبان انگلیسی baits است.

ارجاع به لغت bait

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bait» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bait

لغات نزدیک bait

پیشنهاد بهبود معانی