آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ اسفند ۱۴۰۳

    Tease

    tiːz tiːz

    گذشته‌ی ساده:

    teased

    شکل سوم:

    teased

    سوم‌شخص مفرد:

    teases

    وجه وصفی حال:

    teasing

    شکل جمع:

    teases

    توضیحات:

    در معنای سوم در انگلیسی بریتانیایی به‌جای tease از backcomb استفاده می‌شود.

    معنی tease | جمله با tease

    verb - transitive verb - intransitive B2

    دست انداختن، پا پی کسی شدن، مسخره کردن، گال دادن، سر‌به‌سر کسی گذاشتن، اذیت کردن، به بازی گرفتن

    Don't tease your younger brother!

    سربه‌سر برادر کوچکترت نگذار!

    His classmates often teased him about his glasses.

    همکلاسی‌هایش اغلب او را به‌خاطر عینکش دست می‌انداختند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Dad, Mobin is teasing me!

    پدر، مبین دارد مرا اذیت می‌کند!

    They used to tease him over his Kashi accent.

    به‌خاطر لهجه‌ی کاشی‌اش او را مسخره می‌کردند.

    verb - intransitive verb - transitive

    اشاره‌ی مبهم کردن، سرنخ دادن (برای ایجاد کنجکاوی و علاقه نسبت به موضوعی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The director teased fans with hints about the sequel.

    کارگردان، برای طرف‌داران، به نکاتی درباره‌ی دنباله‌ی فیلم به‌صورت مبهم اشاره‌ کرد.

    The brand’s social media page teased an upcoming collaboration with a famous designer.

    صفحه‌ی رسمی برند با انتشار سرنخ‌هایی، به همکاری جدیدی با طراحی معروف اشاره کرد.

    verb - intransitive verb - transitive

    انگلیسی آمریکایی برس زدن، پُف دادن، شانه زدن (به‌صورت معکوس)

    She teased her hair to give it more volume before the party.

    او قبل‌از مهمانی موهایش را پُف داد تا حجیم‌تر به نظر برسد.

    The hairstylist teased the roots of my hair to create a fuller look.

    آرایشگر، ریشه‌ی موهایم را شانه‌ی معکوس زد تا ظاهری پُرپشت‌تر ایجاد کند.

    noun countable

    اهل شوخی، اذیت‌کن، شوخ

    Morteza, don't be such a tease - leave your sister alone!

    مرتضی، اذیت‌کن نباش و خواهرت رو راحت بذار!

    Everyone knows that Sarah is quite the tease at parties.

    همه می‌دانند که سارا در مهمانی‌ها خیلی شوخ است.

    noun countable

    عامیانه لاس‌زن، عشوه‌گر، شهوت‌انگیز (شخصی که دیگران را از نظر جنسی تحریک می‌کند اما با آن‌ها رابطه‌‌ی جنسی برقرار نمی‌کند)

    He didn't want to be seen as a tease, so he clarified his intentions.

    او نمی‌خواست به‌عنوان لاس‌زن دیده شود، بنابراین قصد خود را مشخص کرد.

    She hated being called a tease, but she enjoyed the power she held.

    او از اینکه به او عشوه‌گر می‌گفتند متنفر بود، اما از قدرتی که در اختیار داشت لذت می‌برد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد tease

    1. verb aggravate, provoke
      Synonyms:
      annoy bother vex harass pester disturb taunt ride mock badger plague torment provoke needle bait harry dog hector worry rib rag gibe roast banter chaff josh tantalize bedevil beleaguer importune devil gnaw goad pick on put down razz slam swipe at send up sound jive lead on nudge be at spoof
    1. verb to disturb by repeated attacks
      Synonyms:
      pester annoy bait bedevil badger harass plague beleaguer torment worry aggravate banterer beset bother card chaff coax disentangle fluff disturb gibe harry haze heckle hector importune irk irritate josh kid nag needle provoke rag razz rib roast ruffle tantalize taunt toy bug twit vex
    1. verb to excite (another) by exposing something desirable while keeping it out of reach
      Synonyms:
      tantalize taunt bait harass razz rag cod kid tantalise twit rally ride
    1. noun someone given to teasing (as by mocking or stirring curiosity)
      Synonyms:
      teaser annoyer vexer
    1. noun a seductive woman who uses her sex appeal to exploit men
      Synonyms:
      coquette flirt vamp vamper minx prickteaser

    Phrasal verbs

    tease out

    کشف کردن، یافتن، پی بردن، فهمیدن، (اطلاعات) استخراج کردن، (گره) باز کردن

    سوال‌های رایج tease

    گذشته‌ی ساده tease چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده tease در زبان انگلیسی teased است.

    شکل سوم tease چی میشه؟

    شکل سوم tease در زبان انگلیسی teased است.

    شکل جمع tease چی میشه؟

    شکل جمع tease در زبان انگلیسی teases است.

    وجه وصفی حال tease چی میشه؟

    وجه وصفی حال tease در زبان انگلیسی teasing است.

    سوم‌شخص مفرد tease چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد tease در زبان انگلیسی teases است.

    ارجاع به لغت tease

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tease» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tease

    لغات نزدیک tease

    • - teary
    • - teasdale
    • - tease
    • - tease out
    • - teasel
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.