معنی josh به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

dʒɑːʃ dʒɑːʃ dʒɒʃ

معنی

noun adverb

کسی را دست انداختن، شوخی کردن، متلک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد josh

verb To tease or mock good-humoredly

Synonyms: kid, banter, joke, chaff, jive, rib, razz, jape, jest, ride, needle, rag, spoof, jolly, tease

ارجاع به لغت josh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «josh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/josh

لغات نزدیک josh

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel