گذشتهی ساده:
banteredشکل سوم:
banteredسومشخص مفرد:
bantersوجه وصفی حال:
banteringمسخره کردن، دست انداختن، شوخی کنایهدار، خوشمزگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We stood there and bantered.
آنجا ایستادیم و با هم شوخی کردیم.
a bantering tone of voice
لحن شوخیآمیز
He even banters with his grandfather.
او حتی با پدربزرگش شوخی دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «banter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/banter